سکوت دره
شعر از :  محمد یونس شعر از : محمد یونس



گلوی باد را تیغ صاعقه بریده است

کوه ز بی زبانی سینه دریده  است 

دریا در زنجیر  امواج بسته است

به پای آب شار

که به دار شرشره آویخته است

نوای نی شبان را ناله  شکسته است

جنازۀ صدا ، 

در تابوت سکوت دره  فتاده است

روح پژواک ،

در کوچۀ صخره های گنگ آواره است

هوای آزاد جنگل 

در اسارت غبار  زمخت خسته است 

در آن بالا ،

در محلۀ باشندگان  آسمان 

قشون شفق بر معبد ابر ها 

شبخون زده است

ودر آن پایان،

دامن دراز کوه خون آلود است

برخاک ده  ویران کسی 

یک دشت لاله  شگوفان  است



 


December 19th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان